در دنیای اقتصاد و بازارهای مالی، سیاست های پولی و مالی بانک های مرکزی نقش کلیدی در تعیین «نرخ بهره»، «تورم و نقدینگی» دارند. دو رویکرد اصلی این سیاست ها، هاوکیش (Hawkish) و داویش (Dovish) هستند.
سیاست هاوکیش به معنای “افزایش نرخ بهره“ و “کاهش نقدینگی” برای کنترل تورم است، در حالی که داویش به “کاهش نرخ بهره” و “افزایش نقدینگی” برای تحریک رشد اقتصادی اشاره دارد.
به عنوان مثال، در “سال 2022″، فدرال رزرو ایالات متحده برای مقابله با تورم 9.1٪ (بالاترین نرخ در 40 سال گذشته)، سیاست های هاوکیش شدیدی را اعمال کرد که منجر به افزایش ارزش دلار و کاهش قیمت طلا شد. در مقابل، سیاست های داویش بانک مرکزی ژاپن، ین را تضعیف کرد و موجب رشد بازار سهام این کشور شد!
برای معامله گران بازار فارکس، آگاهی از تغییرات سیاست های پولی ضروری است، زیرا «نوسانات نرخ ارز» اغلب تحت تأثیر تصمیمات بانک های مرکزی قرار می گیرد.
به عنوان راهکار عملی، بررسی نرخ بهره، داده های تورمی، و نشست های فدرال رزرو به تحلیل دقیق تر بازار کمک می کند. در ادامه، تأثیر سیاست های هاوکیش و داویش بر اقتصاد ایران و جهان و نقش بانک مرکزی در آن بررسی خواهد شد.
اصطلاحات “هاوکیش” و “داویش” به دو رویکرد متفاوت در سیاست پولی اشاره دارند که توسط بانک های مرکزی اتخاذ می شوند. این دو رویکرد، نشان دهنده دو دیدگاه متضاد در مورد چگونگی مدیریت اقتصاد و کنترل تورم هستند.
هاوکیش، از کلمه “هاوک” به معنای شاهین گرفته شده است. در اقتصاد، این اصطلاح به سیاست پولی سختگیرانه و انقباضی اشاره دارد. بانک مرکزی با رویکرد هاوکیش، اولویت اصلی خود را بر کنترل تورم قرار می دهد، حتی اگر این امر به قیمت کاهش رشد اقتصادی تمام شود.
سیاست هاوکیش دارای ویژگی های زیر است:
داویش، از کلمه “داو” به معنای کبوتر گرفته شده است. در اقتصاد، این اصطلاح به سیاست پولی انبساطی و تسهیل گرانه اشاره دارد. بانک مرکزی با رویکرد داویش، اولویت اصلی خود را بر تحریک رشد اقتصادی و کاهش بیکاری قرار می دهد، حتی اگر این امر به افزایش تورم منجر شود.
سیاست داویش دارای ویژگی های زیر است:
برای درک بهتر تفاوت های این دو رویکرد، جدول مقایسه ای زیر را در نظر بگیرید:
ویژگی | هاوکیش | داویش |
هدف اصلی | کنترل تورم | تحریک رشد اقتصادی |
نرخ بهره | افزایش | کاهش |
عرضه پول | محدود | افزایش |
اولویت | ثبات قیمت ها | کاهش بیکاری |
تأثیر بر ارزش پول ملی | تقویت | تضعیف |
سیاست های هاوکیش می توانند تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد داشته باشند:
یکی از مشهورترین نمونه های سیاست هاوکیش، اقدامات پل ولکر، رئیس فدرال رزرو آمریکا در اوایل دهه 1980 است. او با افزایش شدید نرخ بهره (تا حدود 20٪) توانست تورم بالای آمریکا را کنترل کند، اگرچه این اقدام منجر به رکود اقتصادی کوتاه مدت شد.
سیاست های داویش نیز تأثیرات خاص خود را بر اقتصاد دارند:
سیاست های فدرال رزرو آمریکا پس از بحران مالی 2008، نمونه ای از رویکرد داویش است. بن برنانکه، رئیس وقت فدرال رزرو، با کاهش نرخ بهره به نزدیک صفر و اجرای برنامه های تسهیل کمی، تلاش کرد تا اقتصاد آمریکا را از رکود خارج کند.
بانک های مرکزی نقش کلیدی در اتخاذ و اجرای سیاست های هاوکیش یا داویش دارند. آنها با استفاده از ابزارهایی مانند تعیین نرخ بهره، عملیات بازار باز و تغییر در نسبت ذخیره قانونی بانک ها، سیاست های پولی را اعمال می کنند.
بیانات و اظهارات رؤسای بانک های مرکزی می تواند تأثیر قابل توجهی بر بازارهای مالی داشته باشد. اگر رئیس بانک مرکزی لحن هاوکیش داشته باشد، معمولاً باعث تقویت ارزش پول ملی می شود. در مقابل، لحن داویش می تواند منجر به تضعیف ارزش پول شود.
سیاست های هاوکیش و داویش تأثیر مستقیمی بر بازار ارز دارند. سیاست هاوکیش معمولاً باعث تقویت ارزش پول ملی می شود، زیرا نرخ بهره بالاتر، سرمایه گذاران خارجی را جذب می کند. در مقابل، سیاست داویش معمولاً منجر به تضعیف ارزش پول ملی می شود.
سیاست های پولی همچنین بر بازار سرمایه و بورس تأثیرگذار هستند. سیاست داویش معمولاً برای بازار سهام مطلوب است، زیرا نرخ بهره پایین باعث افزایش سرمایه گذاری در سهام می شود. در مقابل، سیاست هاوکیش می تواند باعث کاهش جذابیت سهام شود.
سیاست های پولی بر بازار طلا و سایر کالاها نیز تأثیر می گذارند. سیاست داویش معمولاً باعث افزایش قیمت طلا می شود، زیرا ارزش پول کاهش می یابد و سرمایه گذاران به دنبال حفظ ارزش دارایی های خود هستند. سیاست هاوکیش می تواند اثر معکوس داشته باشد.
در اقتصاد ایران نیز می توان نمونه هایی از سیاست های هاوکیش و داویش را مشاهده کرد. به عنوان مثال، افزایش نرخ سود بانکی در برخی مقاطع زمانی برای کنترل تورم، نمونه ای از سیاست هاوکیش بوده است.
در مقابل، کاهش نرخ سود بانکی و تزریق نقدینگی به اقتصاد در برخی دوره ها، نمونه ای از سیاست داویش محسوب می شود.
خیر، هر کدام از این سیاست ها در شرایط خاصی می توانند مفید باشند. سیاست هاوکیش برای کنترل تورم مؤثر است، در حالی که سیاست داویش برای تحریک رشد اقتصادی مناسب تر است.
با توجه به بیانات مقامات بانک مرکزی، تغییرات نرخ بهره، و سایر شاخص های اقتصادی مانند نرخ تورم و بیکاری می توان به این موضوع پی برد.
معمولاً خیر، اما گاهی ممکن است سیاست گذاران تلاش کنند تعادلی بین این دو رویکرد ایجاد کنند.
معمولاً سیاست داویش برای بازار سهام مطلوب تر است، زیرا نرخ بهره پایین باعث افزایش سرمایه گذاری در سهام می شود. سیاست هاوکیش می تواند باعث کاهش جذابیت سهام شود.