اصل انطباق در تحلیل تکنیکال به حالتی می گویند که چندین عامل و نشانه تکنیکال، همگی سیگنالی واحد را در بازار فارکس نشان دهند. برای مثال، اگر در یک سطح قیمتی، خط حمایت، سطح فیبوناچی (Fibonacci)، الگوی کندلی خاص، و اندیکاتور مومنتوم، همگی بر خرید تأکید داشته باشند، می گوییم اصل انطباق برقرار است.
هرچه تعداد این عوامل همسو بیشتر باشد، اعتبار سیگنال معاملاتی افزایش می یابد. اصل انطباق شانس موفقیت معامله را بالا می برد، زیرا نشان می دهد عوامل مختلف تحلیلی از یک ایده واحد حمایت می کنند. بنابراین، اصل انطباق به معامله گران کمک می کند تا با اطمینان بیشتری وارد معاملات شوند.
اصل انطباق زمانی رخ می دهد که چندین عامل تحلیلی تکنیکال در یک سطح قیمتی یا محدوده زمانی خاص، همگی سیگنال مشابهی را نشان دهند. این عوامل می توانند شامل الگو های کندلی، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتور های تکنیکال، سطوح فیبوناچی و غیره باشند.
وقتی تعدادی از این عوامل در یک نقطه زمانی یا محدوده قیمتی همگرا شوند و همگی نشان از یک سیگنال خرید یا فروش داشته باشند، معامله گران می گویند اصل انطباق برقرار است.
در این شرایط، احتمال صحت سیگنال معاملاتی افزایش می یابد، زیرا عوامل گوناگون تحلیلی آن را تأیید می کنند. هرچه تعداد این عوامل همسو بیشتر باشد، اعتبار و اهمیت سیگنال معاملاتی نیز افزایش می یابد.
در تحلیل تکنیکال، چندین اصل کلیدی برای اعتبار بخشیدن به اصل انطباق و افزایش شانس موفقیت در معاملات وجود دارد:
تمرکز بر سطوح کلیدی قیمت است. سطوحی که در گذشته نقش حمایت یا مقاومت قوی را ایفا کرده اند. انتظار رسیدن قیمت به این محدوده های مهم به جای ورود در هر نقطه زمانی، می تواند شانس موفقیت معامله را ارتقا دهد.
در واقع بهتر است صبر کرد تا قیمت به یک سطح کلیدی برسد و سپس در صورت انطباق سایر عوامل، وارد معامله شد.
در نظر گرفتن روند اصلی بازار است. اصل انطباق در بازار های دارای روند قوی کارایی بیشتری دارد. بنابراین بهتر است منتظر پایان یک روند و شروع روند جدید ماند تا در جهت روند جدید معامله کرد.
مشاهده کندل های قیمتی حائز اهمیت است. الگو ها و شمع های قیمتی باید با سیگنال حاصل از سایر عوامل تکنیکال همسو باشند. مانند شمع های دنباله دار بلند در سطوح حمایت که نشان از فشار خرید دارند.
بررسی اندیکاتور های مومنتوم مانند [RSI] است. واگرایی های بین این اندیکاتور ها و قیمت می توانند تغییر مومنتوم را آشکار کنند. برای مثال واگرایی صعودی [RSI] با قیمت نشانه کاهش فشار فروش است.
استفاده از سطوح فیبوناچی برای پیش بینی پایان یک روند و آغاز روند جدید است. مثلا رسیدن اصلاح یک روند نزولی به سطوح 61.8% و تا 161.8% فیبوناچی می تواند پایان روند نزولی را تأیید کند.
شکست ساختار روند قبلی است. شکست آخرین اوج یک روند نزولی نشانه ضعیف شدن آن روند و شروع روند جدید خواهد بود.
توجه به اصل انطباق در تحلیل تکنیکال و معامله گری از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که می تواند احتمال موفقیت معاملات را به شدت افزایش دهد. این اصل بر این فرضیه استوار است که هرچه تعداد بیشتری از عوامل تحلیلی مختلف، از یک سیگنال خرید یا فروش حمایت کنند، آن سیگنال معتبر تر و قابل اتکا تر خواهد بود.
در واقع، اگر تنها یک عامل تکنیکال مانند یک الگوی کندلی خاص یا شکست یک سطح حمایت، سیگنال معاملاتی را نشان دهد، ممکن است آن سیگنال از اعتبار کافی برخوردار نباشد!
اما اگر عوامل متعددی مانند اندیکاتور های مومنتوم، سطوح فیبوناچی، شکست خطوط روند و غیره نیز همان سیگنال را تأیید کنند، احتمال صحت و قابلیت اتکای آن سیگنال به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.
بنابراین، توجه به اصل انطباق به معامله گران کمک می کند تا از ریسک سیگنال های ضعیف یا اشتباه دوری کنند و تنها بر اساس سیگنال هایی که توسط عوامل مختلف حمایت شده اند، وارد معامله شوند.
این امر موجب می شود ضریب موفقیت معاملات افزایش یابد و از ضرر های احتمالی کاسته شود. توجه به اصل انطباق همچنین نشان دهنده سطح تسلط معامله گر بر تحلیل تکنیکال است و نمایانگر این است که او تمامی جنبه های مختلف را برای تصمیم گیری درست مورد ارزیابی قرار می دهد.
اصل انطباق چیست؟ این اصل کلیدی در تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کند تا از معتبر ترین سیگنال های فارکس پیروی کنند. هنگامی که عوامل مختلف تحلیلی مانند الگو های قیمتی، اندیکاتور ها، سطوح فیبوناچی، خطوط روند و غیره همگی بر یک سیگنال خرید یا فروش واحد اشاره داشته باشند، اصل انطباق برقرار است.
در چنین شرایطی، احتمال موفقیت معامله به شدت افزایش می یابد، زیرا سیگنال مورد نظر توسط چندین عامل تحلیلی تأیید شده است. توجه به اصل انطباق به معامله گران اجازه می دهد با اطمینان بیشتری وارد معاملات شوند و از ریسک سیگنال های ضعیف اجتناب کنند.
اصل انطباق اهمیت دارد زیرا هرچه تعداد بیشتری از عوامل تکنیکال یک سیگنال معاملاتی را تأیید کنند، آن سیگنال معتبر تر و قابل اتکا تر خواهد بود. این امر احتمال موفقیت معامله را افزایش می دهد.
عوامل مختلفی مانند الگو های کندلی، اندیکاتور های مومنتوم، خطوط روند، سطوح حمایت/مقاومت، سطوح فیبوناچی و شکست ساختار های قیمتی باید برای اصل انطباق بررسی شوند.
خیر، اصل انطباق یک قاعده کلی است اما همیشه صد درصد صحیح نیست. گاهی علی رغم انطباق عوامل مختلف، سیگنال معاملاتی اشتباه از آب درمی آید. اما در کل، رعایت این اصل شانس موفقیت را افزایش می دهد.
الگو های کندلی نقش مهمی در تحلیل تکنیکال دارند زیرا به معاملهگران کمک میکنند تا نقاط ورود و خروج معاملات را با دقت بیشتری تعیین کنند.
این الگوها شامل الگوهایی مانند ستاره صبحگاهی، دوچرخه تکراری، و دیگر الگوهایی هستند که به وضوح در نمودارهای قیمتی مشخص میشوند.برای مثال، یک ستاره صبحگاهی میتواند نشان دهنده تغییر در روند قیمت باشد، در حالی که دوچرخه تکراری میتواند نشان دهنده تثبیت یا ادامه روند باشد.
استفاده همزمان از چندین اندیکاتور تکنیکال میتواند به معاملهگران کمک کند تا اعتبار و قوت سیگنالهای معاملاتی را ارزیابی کنند. برای مثال، استفاده از اندیکاتورهای مومنتوم مانند RSI و MACD در کنار خطوط روند و سطوح فیبوناچی، میتواند نشانههای قویتری برای ورود یا خروج از معاملات فراهم کند.
هر اندیکاتور به طور جداگانه اطلاعاتی ارائه میدهد اما همزمان استفاده از چندین اندیکاتور به معاملهگر امکان میدهد که تأییدگر قویتری برای تصمیمگیریهای معاملاتی خود داشته باشد. با تطبیق این اندیکاتورها و هماهنگی با الگوهای کندلی و سطوح قیمتی، اصل انطباق در تحلیل تکنیکال تقویت میشود و احتمال موفقیت معاملات به شدت افزایش مییابد.
در واقع اصل انطباق یک تحلیل تکنیکال به حساب می یاد ؟
بله، وقتی شما از چندین فاکتور برای تشخیص سیگنال خرید و فروش استفاده می نمایید و تمام آنها در یک جهت می باشند، اصل انطباق اتفاق افتاده است.