در دنیای معامله گری حرفه ای، بهترین استراتژی برای پراپ به عنوان یک عامل تعیین کننده برای موفقیت در عبور از چالش های «پراپ فرم ها» شناخته می شود.
پراپ تریدینگ (Proprietary Trading) مدلی است که در آن شرکت ها سرمایه خود را در اختیار معامله گران قرار می دهند تا با رعایت قوانین مشخص، سودآوری کنند.
طبق آمار منتشرشده توسط [FTMO] و [MyForexFunds]، تنها [8% تا 12%] از شرکت کنندگان موفق به گذر از چالش اولیه می شوند؛ عددی که نشان دهنده اهمیت انتخاب یک استراتژی دقیق و حرفه ای است.
به عنوان مثال، در سه ماهه اول “سال 2025”، داده های منتشرشده توسط [The Funded Trader] و [TopStepFX] نشان دادند که بیش از 65% از تریدرهای موفق در عبور از مرحله دوم چالش پراپ، از استراتژی های ساختار بازار (Market Structure) و ترکیب آن با مدیریت ریسک پویا استفاده کرده اند.
این روند رو به رشد بیانگر آن است که تریدرهایی که به جای سیستم های تصادفی، از رویکردهای تحلیلی و تست شده بهره می برند، عملکرد بهتری در شرایط واقعی بازار دارند.
نمودار زیر نشان میدهد که نرخ موفقیت تریدرها با نوع استراتژی مورد استفاده آن ها رابطه مستقیم دارد:
نوع استراتژی | نرخ موفقیت در چالش پراپ |
---|---|
اسکالپینگ | 35% |
سوئینگ تریدینگ | 42% |
ساختار بازار / پرایس اکشن | 51% |
بدون استراتژی مشخص | 9% |
تحلیل این داده ها نشان می دهد که استفاده از استراتژی های مشخص با قواعد ثابت، نه تنها درصد موفقیت را افزایش می دهد، بلکه به کاهش استرس روانی و ثبات عملکرد کمک می کند.
معامله گران باید با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد، ثبت دقیق معاملات (ژورنال نویسی) و انجام بک تست های مستمر، مسیر دستیابی به حساب ریل را هموار سازند.
برای بررسی نکات کلیدی پیدا کردن بهترین استراتژی برای پراپ تریدینگ ادامه مطلب را از دست ندهید.
پراپ تریدینگ (Prop Trading) مخفف عبارت [Proprietary Trading] است که به معنای معامله با سرمایه شرکت می باشد. در این روش، معامله گران از سرمایه شرکت های پراپ برای انجام معاملات استفاده می کنند و در صورت کسب سود، درصدی از آن را دریافت می کنند.
اهمیت پراپ تریدینگ از چند جهت قابل بررسی است:
انتخاب استراتژی بدون انجام بک تست کافی؛
نادیده گرفتن قوانین خاص هر پراپ فرم (مثل حداکثر دراودان یا محدودیت زمانی)؛
استفاده از چند استراتژی به صورت همزمان بدون تسلط بر هیچ کدام؛
تقلید کورکورانه از استراتژی دیگران بدون تطبیق با شخصیت معاملاتی خود؛
عدم توجه به مدیریت سرمایه و اندازه پوزیشن ها؛
نداشتن ژورنال معاملاتی برای ارزیابی عملکرد استراتژی؛
تمرکز صرف بر سودآوری و نادیده گرفتن ثبات و ریسک؛
تغییر مکرر استراتژی هنگام مواجهه با ضررهای کوتاه مدت.
برای موفقیت در پراپ تریدینگ، انتخاب استراتژی مناسب بسیار مهم است. در ادامه، چهار استراتژی اصلی را بررسی می کنیم:
اسکالپینگ یکی از سریع ترین روش های معامله است که در آن، معامله گر سعی می کند از نوسانات کوچک قیمت سود کسب کند. این استراتژی معمولاً برای معاملات کوتاه مدت (چند ثانیه تا چند دقیقه) استفاده می شود.
مثال: فرض کنید قیمت بیت کوین در محدوده 30,000 دلار نوسان می کند. یک اسکالپر ممکن است در قیمت 30,010 دلار خرید کرده و در 30,030 دلار بفروشد. این معامله می تواند در عرض چند دقیقه انجام شود.
سوینگ تریدینگ بر روی نوسانات میان مدت بازار (چند روز تا چند هفته) تمرکز دارد. این استراتژی برای معامله گرانی مناسب است که زمان کمتری برای نظارت بر بازار دارند.
دی تریدینگ شامل باز و بسته کردن معاملات در طول یک روز معاملاتی است. این استراتژی نیازمند تمرکز بالا و توانایی تصمیم گیری سریع است.
پوزیشن تریدینگ شامل نگهداری معاملات برای مدت زمان طولانی (چند هفته تا چند ماه) است. این استراتژی بر اساس تحلیل های بنیادی و روندهای بلندمدت بازار عمل می کند.
استراتژی | نرخ موفقیت تقریبی | سطح ریسک | نیاز به تجربه | تطابق با قوانین پراپ | مزیت کلیدی |
---|---|---|---|---|---|
اسکالپینگ (Scalping) | متوسط (35%) | بالا | زیاد | متوسط | تعداد زیاد فرصت در تایم فریم پایین |
سوئینگ تریدینگ (Swing) | خوب (42%) | متوسط | متوسط | بالا | تعادل بین ریسک و زمان |
ساختار بازار / پرایس اکشن | بالا (51%) | کنترلشده | زیاد | بالا | دقت بالا در ورود و خروج |
معامله الگوریتمی | متغیر (30-50%) | وابسته به مدل | زیاد | وابسته به قوانین | خودکارسازی تصمیم گیری |
مارتینگل یا گرید | ضعیف (زیر 20%) | بسیار بالا | کم | پایین | ریسک بسیار بالا برای سود سریع |
انتخاب بازار مناسب برای پراپ تریدینگ بسیار مهم است. برخی از بهترین بازارها عبارتند از:
برای انتخاب بازار مناسب، این موارد را در نظر بگیرید:
مدیریت ریسک در پراپ یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در پراپ تریدینگ است. بدون مدیریت ریسک مناسب، حتی بهترین استراتژی ها نیز ممکن است به شکست بینجامند. برخی از اصول مهم مدیریت ریسک عبارتند از:
تعیین حد ضرر و حد سود مناسب می تواند به کاهش ریسک و افزایش سودآوری کمک کند.
مثال عملی: فرض کنید قیمت سهام شرکت X در حال حاضر 100 دلار است. شما تصمیم می گیرید با حد ضرر 95 دلار و حد سود 110 دلار وارد معامله شوید. در این صورت، نسبت ریسک به پاداش شما 1:2 خواهد بود (5 دلار ریسک در برابر 10 دلار سود احتمالی).
مدیریت سرمایه در پراپ به شما کمک می کند تا از زیان های بزرگ جلوگیری کرده و سود خود را به حداکثر برسانید.
فرمول ساده برای محاسبه حجم معامله:
حجم معامله = (درصد ریسک × کل سرمایه) ÷ (قیمت ورود – قیمت حد ضرر) |
استراتژی هایی که بر پایه ساختار بازار، پرایس اکشن و مدیریت ریسک دقیق بنا شده اند، معمولاً بیشترین نرخ موفقیت را دارند. انتخاب استراتژی باید با شخصیت معاملاتی شما همخوانی داشته باشد.
بله، اما اسکالپینگ به دلیل نیاز به دقت بالا، مدیریت روانی قوی و هماهنگی با قوانین زمان بندی برخی پراپ فرم ها ریسک بالاتری دارد. تنها به تریدرهای باتجربه توصیه می شود.
اغلب پراپ فرم ها محدودیت های سخت گیرانه ای دارند (مثلاً 5% ضرر روزانه). بنابراین پیشنهاد می شود حداکثر 1 تا 2% ریسک برای هر معامله در نظر گرفته شود.
بله، معامله در زمان های با نوسان بالا مانند بازگشایی بازار لندن یا نیویورک می تواند فرصت های بهتری ایجاد کند. البته باید با استراتژی مورد استفاده هم راستا باشد.
حداقل یک تا سه ماه تست در حساب دمو یا با سرمایه کوچک، همراه با بک تست دقیق بر داده های تاریخی، برای بررسی کارایی و ثبات استراتژی توصیه می شود.
بسته به شرکت پراپ متفاوت است، اما معمولاً از چند صد دلار شروع می شود.